ببه گزارش اول فای ،مجموعه برگزیده آثار لوریس چکناواریان، آهنگساز و رهبر ارکستر پیشکسوت موسیقی هفته آخر فروردین رونمایی شد.لوریس چکناواریان نیز در این مراسم گفت:
«دوستان عزیزی که امشب به اینجا آمدید، بدانید که من یک بروجردی ساده هستم که چیزی برای گفتن ندارم. من اندازه موهایم عاشق شدهام، اندازه اقیانوس اشک ریختم و اندازه آفتاب خندیدم . اما باز هم باید بگویم که هنوز هیچ چیزی بلد نیستم. به راستی که این دنیا به قدری جالب است که من هنوز نمیدانم باید به آموختن چه چیزی مشغول باشم.»
«من خودم را هیچ وقت جدی نگرفتم، اما کارم را همیشه را جدی میگیرم. من فقط به این موضوع مهم توجه میکنم که یک انسان از زندگی که خداوند به او داده، چه میخواهد؟ من همیشه دوست داشتم به این موضوع فکر کنم و به آینده فکر کنم که بهترین کار چیست. بنابراین همه ما باید تلاش کنیم تا برای نسل آینده فضای امیدوار کنندهای را ترسیم کنیم. ما باید با موسیقی این پرچم را به نسل جوانمان منتقل کنیم و به آنها نشان دهیم که همیشه باید تلاش کرد و امیدوار بود.»
یارتا یاران پژوهشگر و از دوستان نزدیک لوریس چکناواریان هم متنی را برای حاضران در مراسم قرائت کرد که در بخشی از آن آورده است:
«انسان بیش از همه جای جهان، در این سرزمین باستانی، نیست آن که نشان میدهد، آن است که پنهان میکند. پس شناخت، کشف نهانیهاست. هر کس، هر چه قدر که صاف و ساده باشد همیشه چیزی برای پنهان کردن دارد. آنچه پنهان میشود، به مرور زمان بدل به اصلیترین خصیصه خواهد شد. خصیصهای اصلی که اکثر اوقات، در جنگل تاریک درون هر کس، گم و ناشناخته میماند. تاریکی، درون تاریکی؛ شناخت خود، مقدم است بر شناختِ هر چیز دیگر، از این روست که شناختِ خود برترین وظیفه انسان است؛ که آفتی بدتر نبود از ناشناخت. آن که از کودکی، کار خود را در جهان میداند، نخستین قدم را در راه رستگاری برداشته است. ادامه زندگی این گونه کسی، تلاش طی مسیر است و منحرف نشدن از راه؛ که رستگاری در رفتن راه تا به انتهاست، در انجام هر به تمام و کمال.هر هنرمندی بهتر از هر کس دیگر میداند چه کرده و جایگاهش کجاست؛ اگر آن را به زبان نمیآورد، دلیلش در بخش پنهان وجودِ اوست، در آن قلمرو دور از دست که قدر آن را کمتر کسی دانسته است و از سرِ همین قدرناشناسی منتشر است که او در سرزمین خود، در جایگاه بایسته و شایسته هنر خود نیست. رنجی جانکاه را تاب میآورد و لبخند میزند و با همه عکس میگیرد، با تمام کسانی که از الف تا بایِ موسیقی او چیزی نمیدانند جز یک حرف و یا دو حرف و گاه هیچ»